زيبايي چيزي است كه درك ميشود اما نميتوان آن را تعريف كرد. مفهومي است نسبي نه مطلق.
1 ـ زيبايي محسوس . با قواي ظاهري درك ميشود.
2 ـ زيبايي غيرمحسوس : با قوة خيال انسان درك ميشود.
3 ـ زيبايي معقول : با قوه عقل انسان درك ميگردد.
1 ـ زيبايي آسمان با ستارگانش
2ـ زيبايي مناظر طبيعي روي زمين
3ـ زيبايي جانداران
4ـ زيبايي تركيب انسان و صوت او
5 ـ زيبايي آرمانهاي معقول
قرآن كتابي است آسماني كه باطني عميق، ظاهري زيبا و بياني شيرين دارد. مشعل فروزاني است كه هرگز به خاموشي نميگرايد و فروغ آن همواره بر تارك اعصار ميدرخشد. تازگيهايش رنگ كهنگي به خود نميگيرد و هر چه زمان بگذرد، مفاهيم آن آشكارتر ميشود چه بسيار مفاهيم و اسرار علمي نهفته است كه با گذشت زمان بر ما مكشوف ميگردد.
در اين نوشتار انواع زيبايي در قرآن مورد بررسي قرار گرفته است . بدين صورت كه ريشههاي جمل ، زين ، حسن بالهج با اشتقاقات آن از معجم المفهرس استخراج شده است. سپس با استفاده از تفاسير الميزان، نمونه و در برخي موارد تفسير نور و همچنين با استفاده از كتاب زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام دستهبندي شده و در مورد تفسير مختصري ارائه شده است.
قطعاً بررسي اين مفهوم و استخراج آن از قرآن نيازمند تحقيق و مطالعه بيشتر است كه در اين مقاله فقط سرفصلهايي ارائه شده است.
اميد آنكه در سايه حق تعالي و تعليمات عالي قرآن ، زيباييهاي واقعي و حقيقي را درك نماييم. ان شاء ا…
و السلام علي من اتبع الهدي
به نظر صاحبنظران مقولة زيبايي را نميتوان تعريف كرد زيرا چيزي است كه درك ميشود اما نميتوان آن را تعريف كرد. با اين حال بسياري كردهاند كه براي زيبايي تعريف يا تعريفهايي ارائه دهند از جمله افلاطون كه زيبايي را اينگونه تعريف ميكند: زيبايي هماهنگي ميان اجزاء است باكل . كه اين تعريف معلوم نيست درست باشد و البته تعريف درستي هم نيست.
نكتهاي كه بايد در نظر داشت اين است كه زيبايي نسبي است بدين معنا كه انسان شي و يا انسان ديگري در نظرش فوق العاده زيباست و حال آنكه يك انسان ديگر او را زيبا نميبيند. به هر حال قدر مسلم اينكه زيبايي نسبي است و مطلق نيست.
1 ـ زيبايي محسوس : زيبايي است كه با قواي ظاهري انسان درك ميشود ودر جمادات،حيوانات و نباتات، آسمان، زمين و درياها و … هوايداست.
2ـ زيبايي غيرمحسوس: زيبايها كه با قوة خيال انسان درك ميشوند نظير زيبايي فصاحت و بلاغت كه در قرآن كريم و سخنان ائمه اطهار عليهم السلام فراوان به چشم ميخورد.
3 ـ زيبايي معقول : اين زيبايي با قوة عقل انسان درك ميشود. نه حس انسان آن را درك ميكند ونه قوة خيال انسان . بعنوان مثال ميتوان از زيبايي كارهاي نيك ياد كرد.[1]
اغلب متفكران و فيلسوفان اسلامي ضمن بها دادن به دو نوع اول زيبايي، نوع سوم را ارج بيشتري نهاده و آن را زيبايي حقيقي دانستهاند.
بعنوان مثال علامه محمد تقي جعفري (رضوان الله تعاليه عليه ) ابراز كردهاند كه :
« معناي زيبايي و جمال حقيقتي است كه در برابر درك آدمي بر نهاده ميشود و موجب تحريك شهود و ذوق و يا احساس خاص زيبايابي ميگردد و يا در وضع رواني آدمي انبساطي به وجود ميآورد و حد اعلاي زيبايي نمودي است نگارين و شفاف كه بر روي كمال كشيده شده است و كمال عبادت است از قرار گرفتن هر موضوعي در مجراي بايستگيها و شايستگيهاي خود »[2]
زيبايي شناسي ديني آن ابتهاج و احساس لطيفي است كه در مواجهه با هستي به اهل ايمان دست ميدهد. نيروها و عواطف آنها را بر ميانگيزد و غوغاها و هيجانهاي بزرگي در اندرونشان برپا ميكند . مؤمن نيز به نوبة خود و از يك نظر نگاهي هنرمندانه به جهان دارد و در آن سيمايي هنري و معنوي مييابد و احساس خرمي و حق شناسي پيدا ميكند.
حس زيبايي شناسي ديني، در مؤمن نوعي خاطر خواهي و همدلي پديد ميآورد كه آتش برخرمن خودخواهيهاي پست محدودش ميزند.
در عرصة عشق و مستي هر چه از دوست ميرسد نيكوست و هر كه از او پيغامي ميآورد گرامي است . پيام وحي و الهامات رسولان، جاذبة جذبات رحماني و نسيم نفحات الهي است چنان صبا كه مشك ختن به همراه دارد؛ از همين روي قرآن عزيز است[3]، آواي مهر ايزدي است[4]، صداي پرهيبت حق است[5]، از مبدأ كرامت و كريم است[6]، كلام پروردگار جميل است جلوة خداي ذوالجلال است[7]. و چون از تلألو أحسن الاسهاء برتابيده پس أحسن الحديث است[8]. و مظهر زيبايي و شكوه و كتابي شورانگيز و دلاويز است، ظاهرش زيبا و نغز و باطنش ژرف و عميق است[9].
آيات قرآن كريم زيباييها را به خداوند نسبت داده و او را به وجود آورنده تمام زيباييها دانستهاند، حوزه اين زيبايي محسوس باشد يا غيرمحسوس. بهر حال زيباييهاي موجود در جهان هستي همه منسوب به خداوند است.
« هو الله الخالق البارئ المصورده الاسماء الحسني»[10]
اوست خداوند خالق و سازنده و مصور و تمام اسماء حسني از آن اوست .
و همچنين « قل من حرم زينه التي أخرج لعباده … [11]»
اي پيامبر، به آنان بگو كيست كه زينت خداوندي را كه براي بندگانش [ از جهان طبيعت] برآورده تحريم نموده است .
يعني نمودهاي زيبايي چه در طبيعت و چه در آنچه كه با فكر و ذوق و كار بشري نمودار ميگردد و مورد مشيت خداوندي است .
فيلسوف معروف كانت ميگويد: « از تماشاي دو منظره هرگز سير نخواهيم گشت: آسمان لاجوردين پرستاره كه تجسمي از بيكرانگي دارد و وجدان آدمي كه شگفتيهايش قابل توصيف نيست.»
آري اين واقعيتي است كه در قرآن كريم به وضوح و بارها تكرار شده است . قرآن اسمان را يكي از مظاهر زيبايي ميداند كه با ستارگان زينت داده شده است . آياتي كه بدين نكته اشاره ميكنند عبارتند از :
ـ « انا زينا السماء الدنيا بزينه الكواكب[12]»
ما آسمان دنيا را با زينت ستارگان آراستيم.
ـ « و زينا السماء الدنيا مصابيح[13]»
و پايين ترين آسمان را با چراغهايي بياراستيم.
ـ « و لقد زينا السماء الدنيا مصابيح[14]»
و آسمان دنيا را به چراغها آراستيم.
ـ « و لقد جعلنا في السماء بروجاً و زيناها للناظرين[15]»
و ما در آسمان برجهايي قرار داديم و آن را براي بينندگان بياراستيم.
ـ « أفلم ينظروا الي السماء فوقهم كيف بنيناها و زيناها و مالها من فروج و الارض مددناها و ألقينا فيها رواسي و أنشنا فيها من كل زوج بهيج[16]»
مگر آسمان را برفراز سرشان نمينگريد كه چگونه نمايش نهادهايم و آن را آراستهايم بي آنكه مشكاني در آن باشد و زمين را بگسترديم و كوههاي بلند در آن بيفكنديم و گياهان گونهگون با طراوت در آن برويانديم .
منظره زيباي آسمان در شبهاي تاريك و پرستاره، چنان منظره زيبايي در نظر انسان مجسم ميسازد كه او را مسحور و مفتون خوش ميكند. گويا با زبان بي زباني با ما سخن ميگويند و رازهاي آفرينش را بازگو ميكنند. گويي شاعرند و زيباترين غزلهاي عشقي و عرفاني را پي در پي ميسرايند. اين مناظر آنقدر زيباست كه نه تنها چشم از ديدن آن خسته نميشود كه خستگي را نيز از تمام وجود انسان بيرون ميكند!
منظور آيات از زينت دادن آسمان اين است كه ستارگان درخشان با ان جمال بديع كه دارند در آسمان افريديم . پس خود اين ساختمان، اين بناي بديع با آن جمال خيره كنندهاش صادقترين شاهد بر قدرت حق ميباشد[17].
ابهت و جمالي كه ستارگان زيبا درآسمان به وجود ميآورند عقلها را حيران ميسازد. آنها نمونههايي از عظمت و قدرت لايزال الهياند كه بهترين مجراي شناخت او هستند.
زيبايي گلها و درختان و چمنزارها و ديگر روييدنيه از عاليترين انواع زيباييهاست كه خداوند متعال براي بشر به وجود ميآورد و غم و اندوه و ملالت و يكنواختي زندگي را ميزدايد و بهجت و سرور در دلها ايجاد ميكند.
ـ « … و تري الارض هامده فاذا أنزلنا عليها الماء اهتزت و ربت و أبنتت من كل زوج بهيج[18]»
زمين را خشك و مرده ميبيني اما زماني كه باران را بر آن بفرستيم به حركت ميآيد و رشد ميكند و انواع گياهان زيبا را بروياند.
ـ « الم تر ان الله أنزل من السماء ماءً فتصبح الارض محضره ان الله لطيف خبير[19]»
آيا نديدي كه خدا از آسمان آبي فرو فرستاد و زمين سبز و خرم شد و خداوند دقيق و آگاه است .
ـ « أمن خلق السموات و الارض و انزل لكم من السماء ماء فابنتنا به حدائق ذات بهجه[20]»
آيا آنكه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان براي شما آبي نازل كرد كه با آن باغهاي خرم رويانيديم كه روياندن درختانش كار شما نبود.
ـ « و الارض مددناها و ألقينافيها رواسي و أنبتنا فيها من كل زوج بهيج[21]»
و زمين را بگسترديم و كوههاي بلند در آن بيفكنديم و گياهان گوناگون با طراوت در آن برويانديم .
نكتهاي در برخي آيات مذكور به چشم ميخورد اين است كه ابتدا به نزول آب از آسمان اشاره ميشود و سپس آن را علت زيبايي در روي زمين معرفي ميكند.
ـ « و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون[22]» .
در آمد و شد چهار پايان در صبح و شام برايتان زينت است .
منظره جالب حركت دستهجمعي گوسفندان و چهارشنبه پايان به سوي بيابان و چراگاه سپس بازگشتشان به سوي آغل و استراحتگاه كه قرآن از آن تعبير به جمال كرده است تنها يك مسأله ظاهري و تشريفاتي نيست بلكه بيانگر واقعيتي است در اعماق جامعه، و گوياي اين حقيقت است كه چنين جامعهاي خود كفاست ، فقير و مستمند و وابسته به اين و آن نميباشد و جمال جامعه به استقلال، خودكفايي، توليد و توسعة دامداري است . در واقع جمال، استغناء و خودكفايي جامعه است !
نكته ديگري كه از آيه استفاده ميشود اينكه جمال جامعه در حركت و تلاش است نه ركود و خمود . آن هم حركت دسته جمعي نه تك روي . خداوند اينها را خلق كرده تا انسانها از منافع آنها استفاده كنند و زينت انسانها باشند[23].
ـ « لقد خلقنا الانسان في أحسن التقويم[24]»
ما انسان را به نيكوترين صورت وسيرت آفريديم.
ـ « … و صوركم فأحسن صوركم …[25]»
و شما را صورت بخشيد و صورتهايتان را نيكو ساخت.
ـ « … و صوركم فأحسن صوركم و اليه المصير[26]».
ـ « فتبارك الله أحسن الخالقين[27]».
پاك و بزرگوار خدايي كه نيكوترين آفرينندگان است .
حسن صورت عبارت است از تناسب تجهيزات آن نسبت به يكديگر و تناسب مجموع آنها با آن غرضي كه به خاطر آن غرض ايجاد شده، اين است معناي حسن نه زيبايي منظر، چون حسن يك معناي عامي است كه در تمامي موجودات جاري است .
ابن عباس ميگويد: انسان در زيباترين صورت يعني مستوي القامه و مستقيم آفريده شده است . نه مثل ساير حيوانات سرافكنده و افتاده بر صورت.
أحسن التقويم يعني انسانها با كمال در نفوس و اعتدال در جوارح و اعضايشان آفريده شدهاند و با سخن گفتن و تشخيص دادن و تدبير امور كردن از ديگر موجودات جدا شدهاند[28] .
در آيات قرآني بر زيبايي آرمانهاي معقول و اصول عالي اخلاقي و ارزشهاي انساني تكيه شدهاست . اصول و آرمانهايي كه هم في نفسه زيبايند و هم زيباييها را به طور كامل براي ما مينمايانند.
عفو و اغماض زيبا كه بدون منت و با وجود قدرت بر انتقام و بدون اينكه گذشت و عفو موجب طغيانگري و مهار گسيختگي شود . چنين عفو و چشمپوشي از خطاها و انحرافات نوعي تعليم و تربيت سازنده در بر دارد كه علاوه بر تطابق با منطق و قواعد زندگي انساني، ذوق و شهود و احساس زيبا جويي آدمي را نيز تحريك مينمايد.
ـ « و ان الساعه لآتيه فاصفح الصفح الجميل [29]»
و روز رستاخيز قطعاً فرا خواهد رسيد. با عفو و بخشش زيبا از لغزشهاي مردم درگذر
چه بزرگ و زيباست آن روح كه در برابر حوادث و انگيزههاي بي اساس و غيرمنطقي خود را نميبازد و تلخي صبر و بردباري قيافة او را كه مانند پردهاي روي روحش كشيده شده است،درهم و برهم نميكند و تبسم با عظمت او را مبدل به گرفتگي عبوسانه نميكند. تبسم در هنگام شكيبايي و گشادگي رواني در مقابل عوامل و انگيزههاي كوبنده همان زيبايي معقول است كه هيچ تماشاگري را هر اندازه هم كه تماشايش طولاني بوده باشد سير نميكند.
ـ « فاصبر صبراً جميلاً [30]» .
شكيبايي نما، شكيبايي زيبا.
آن هنگام كه آدمي مطابق عقل از مردم منحرف و تبهكار جدا ميشود ، و در اين جدايي نه تنها از اصول و قواعد انساني تعدي نميكند و دردهاي خود و انسان يا گروهي كه از آن جدا ميشود و دوري ميگزيند، نمي افزايد، بلكه اين كار را براي آگاه ساختن و تحصيل اعتدال روحي براي آن انسان يا گروه انجام ميدهد. روح چنين شخصي از نوعي زيبايي عالي برخوردار است كه خود بيش از همه از زيبايي آن لذت ميبرد.
ـ « و اصبر علي ما يقولون و اهجرهم هجراً جميلاً [31]»
به آنچه ميگويند بردبار باش و از آنان دوري گزين، دوري و جدايي زيبا .
آيات فراواني در قرآن مجيد عاليترين مطالب دربارةخواص و نتايج ايمان را تذكره داده است . يكي از مهمترين خواص ايمان، زيبايي و آراسته شدن دلهايي است كه از ايمان بخروردار گشته است :
ـ « و لكن حبب اليكم الايمان و زينه في قلوبكم و كره اليكم الكفر و الفسوق و للعصيان[32]»
ولي خداوند متعال ايمان را به دلهايتان محبوب نموده و ايمان را در دلهاي شما با زيبايي بسيار است و كفر و فسق و معصيت را براي شما زشت و كراهت بار ساخت .
ـ « فان امنوا بمثل ما امنتم به نقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم في شقاق نسيكفيكهم الله و هو السميع العليم . صغه الله و من أحسن من الله صغه و نحن له عابدون.[33] »
اگر آنان همانگونه كه شما ايمان آوردهايد. ايمان بياورند، پس هدايت شدهاند و اگر از ايمان رويگردان شوند جز اين نيست كه آنان در اختلاف و پراكندگي خواهند بود. خداوند در برابر آنان براي تو كفايت ميكند و اوست شنوا و دانا. ايمان رنگرزي زيباي خداوندي است و كيست بهتر از خداوند در ايجاد نقش زيبا و ما عبادت كنندگان او هستيم . »
1 ـ قرآن كريم
2 ـ معجم المفهرس
3 ـ تفسير الميزان
4ـ تفسير نمونه
5 ـ تفسير نور
6 ـ ترجمة قرآن كريم ، آقاي كاظم پور جوادي
7 ـ فلسفه اخلاق ، مرتضي مطهري
8 ـ زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام، محمد تقي جعفري
[1] اين قيمت برگرفته از كتاب فلسة اخلاق استاد مرتضي مطهري صص 91 ـ 108 مي باشد.
[2] جعفري ،محمد تقي، زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام ، ص 280
[3] « وانه لكتاب عزيز » فصلت /41
[4] « الرحمن ، علم القرآن» الرحمن /1-2
[5] « لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرأيته خاشعاَ متصدعاَ من خشيه الله… » حشر/21
[6] « ظاهره انيق و باطنه عميق» ،البرهان / ج 1/ ص 454
[7] « لقد تجلي الله لخلقهني كلامه و لكن لايبصرون» . اصول كافي / ج 4 / ص 3999
[8] « الله نزل احسن الحديث كتاباً متشابهاً مثاني … » زمر /23
[9] « ظاهره انبق و باطنه عميق » . البرهان / ج 1 / ص 454
[10] حشر /25
[11] اعراف / 31
[12] صافات/6
[13] فصلت /12
[14] ملك /5
[15] حجر /16
[16] ق / 6 و 7
[17] تفسير نمونه، ج 19 ، صص 16 و 17
[18] حج /5
[19] حج / 63
[20] نمل /60
[21] ف /7
[22] نمل /6
[23] تفسير نور، ج 6 ، ص 323
[24] تين /4
[25] غافر /64
[26] تغابن /3
[27] مؤمنون /14
[28] ترجمه تفسير الميزان، ج 19، ص 497
[29] حجر/85
[30] معارج / 5 ـ يوسف /18 ـ 803
[31] مزمل /10
[32] حجرات/7
[33] بقره / 137 و 138